6/29/2017

دمی ز وقت آسوده تو...

نیمه شب است. سرخ و سیر روی سینه ام خوابیده ای با دو دست کوچکت زیر چانه. نفسهات تند، صورتت آرام، تن نازکت را نوازش میکنم. بهشت برای تو همین آن است و من نگهبانش. 

No comments: